آموزش و سرگرمی

در بهت سخن نمیتوان گفت چون بهت از فاجعه آمده و فاجعه پدیده ای است از حدّ برون/حامد بهداد

در بهت سخن نمیتوان گفت.

چون بهت از فاجعه آمده و فاجعه پدیده ای است از حدّ برون.

و با کدام محاسبه ممکن بود به این پایان بندی برسیم که بزرگ سینمای ما را اینگونه به خاک و‌خون‌ بکشند؟

آنهم بر سر قصه ای کشک!

از منظر من او شهید است و بزرگانی چون او که فرّ ایزدی دارند تکثیر خواهند شد.

و این بظاهر بلا، منظور قتل او ، طرحی خداییست برای تولد دوبارهء سیّد داریوش مهرجویی.

نیک میشناسیم و هیچش نیاز نیست بگوییم ‌و عجب چراغی برافروخت و که بود و چه کرد.

و اعم از تماشاگر و سینما گر میدانیم از او بسیار نصیب برده ، دوستش داریم.

و البته او لایق این دوستی از جانب همهء ما است.

او کودکی در تن عارفی سر خوش ، شکننده، خلاق و روشنگر ، صاحب آثاری عالی در سینما بود که شهری از او به وجد و خروش آمده است.

و زهی جای سعادت، که چندی با او زیستیم.

این ضایعه را به یارانش جناب کیمیایی و تقوایی و بیضایی و دیگر بزرگان تسلیت میگوییم و وظیفه خود میدانم به رسم امانت پیام تسلیت آقای بهروز وثوقی را به مردم و جامعه فرهنگی ایران ابلاغ نمایم.

و در آخر.

میان این فصل پاییزی، روزهای خوش فیلم نارنجی پوش را به یاد می آورم که در جهت تعلیم با دستهای پیرش برگ‌های زرد و خزانی را به زیر پا، میان کوچه های جمشیدیه پراکنده میساخت و با جارویی بلند، بسان سازی گرفته در مشت ، آنرا بر کف خیابان می کشید

و عاشقانه از صدای خش خش آن لذت میبرد.

یادش گرامی و غمش ابدی

یکم آبان ماه چهار صد و دو حامد بهداد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا