ثروتمندترین مردایرانی راببینید

رویای مانی خوشبین، کار و فروشندگی در فروشگاه های KMART نبود. او رویاهای فراتری داشت و باور و ایمان قلبی او بر این بود که میتواند به اهدافش دست پیدا کند.

او کار خود را در فروشگاه های KMART رها کرد.

مانی در تجربه کاری جدیدش در یک شرکت بازاریابی که در زمینه فروش خانه به خانه بسته‌های آجیل و شکلات فعالیت میکرد مشغول به کار شد.

او باید به درب منازل میرفت و برای بسته های آجیلی که وظیفه فروش آنها را داشت بازاریابی میکرد.

پیشرفت مانی در این کارش نیز بسیار قابل توجه بود. او در چندماه اول توانست از باقی بازاریاب ها فروش بیشتری داشته باشد. او به پردرآمد ترین بازاریاب شرکتشان تبدیل شد.

همین موضوع باعث شد تا مانی در سن هجده سالگی تصمیم به راه اندازی کسب و کاری مشابه به کسب و کار فعلی اش که در آن کار میکند بگیرد.

او یک دفتر کوچک اجاره کرد و مقداری آجیل و خشکبار را به صورت عمده خریداری کرد. آجیل و خشکبار عمده را بسته بندی کرد و خودش به عنوان بازاریاب در درب منازل آنها را به فروش میرساند.

مانی از فروش بسته های خشکبارش سودی زیادی میکرد. اهداف او حالا تغییر کرده بودند و او رسما صاحب کسب و کار خودش شده بود.

اما یک اخطار از سازمان بهداشت، تمامی رویاهای او را خراب کرد. از نظر استاندار بهداشتی، بسته بندی های مانی قابل قبول نبودند. چراکه او بسته بندی ها را به صورت دستی انجام میداد.

سازمان بهداشت به او هشدار داد تا برای ادامه فعالیتش از دستگاه های بسته بندی استفاده کند. قیمت دستگاه های بسته بندی بسیار گران تر از میزان پس انداز مانی بود.

به همین خاطر کسب و کار نوپای مانی با فشار سازمان بهداشت تعطیل شد.

شروع دوباره مانی خوشبین

مدیر یکی از شعبه هایی که مانی به او آجیل می فروخت از وی بسیار خوشش آمده بود. او که فهمیده بود کسب و کار مانی بسته شده است از مانی خواست تا بعنوان معاون مدیر در شرکتش مشغول به کار شود.

مانی قصد داشت کسب و کار خودش را راه بی اندازد و هیچ چیز نمیتوانست او را تسلیم کند. یک سال بعد او از کارش به عنوان معاون مدیر بیرون آمد. در سال ۱۹۹۱ و در سن بیست سالگی او به کمک یکی از دوستان پدرش تصمیم گرفت یک پمپ بنزین سیار بگیرد.

رای خرید پمب بنزین سیار پول او کافی نبود و باید مقداری وام میگرفت. اما شرکت وام دهنده، یک شرکت کلاهبرداری بود و شرکت رسمی نبود.

پس انداز های مانی توسط شرکتی که قصد وام گرفتن از آن را داشت بالا کشیده شد.

مانی در بیست و دو سالگی در حالی که هیچ پولی نداشت و کلی شکست در کارنامه اش بود در یک شرکت مرهونات (جواز املاک و مستغلات) به عنوان یک کارمند در بخش صدور وام مشغول به کار شد.

پس از شش ماه مانی شرکت مرهونات خودش را راه اندازی کرد.

او قصد داشت به کمک این شرکت بر روی املاک مصادره شده و توقیف شده سرمایه گذاری کند.

سال ها ابتدایی فعالیت شرکتش برای او بسیار سخت گذشت، چرا که به او بخاطر تفاوت نژادی اش بسیار سخت گرفته میشد.

مشکلات و سخت گیری ها نتوانست مانی را تسلیم کند.

امروز مانی خوشبین چندین شرکت در این زمینه دارد که یکی از یکی موفق تر است و او به کمک این شرکت ها توانسته است به موفقیت و رویاهایش دست پیدا کند.

زندگی شخصی مانی خوشبین

مانی خوشبین علاقه زیادی نسبت به خودرو های سوپر اسپورت و لوکس دارد. به همین خاطر او یک کلکسیون از محصولات برترین برند های خودرو سازی دارد. مانی دارای دو فرزند از همسر خود لیلا میلانی بازیگر و مدل معروف می‌باشد.

مانی خوشبین فعالیت بسیار زیادی بر روی اینستاگرام دارد او بخشی از معروفیت خود را از طریق اینستاگرام بدست آورده است. او در اینستاگرام بیش از ۱ میلیون دنبال کننده دارد.

مانی تقریبا هر روز یک پست با خودروهای لوکس خود میگذارد.

او دارای یک خانه چند میلیون دلاری در بورلی‌ هیلز می‌باشد که همراه با خانواده خود در آنجا زندگی می

منبع: جادوی باور

نمایش کامل خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا